هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

شیرین زبونی های شیرین دخمل طلا

سلام همه ی زندگی من . اومدم بازم برات بگم ، از خنده هات بگم ، از شیرین زبونیات ، از قد کشیدن و بالندگیت بگم گل مامان ،  از فضولیات که هرچی بگم کم گفتم ، هرچی توی خونه گم میشه اول باید سراغش رو از شما بگیریم ، از کنترل تلویزیون گرفته تا موبایل و کلید و فلش و هرچی که فکرشو بکنی . چند روز پیش موبایل بابایی دستت بو د داشتی کلیپ نگاه میکردی یهو دیدم عمه لیلا زنگ زد . بنده خدا سریع رفت سر اصل مطلب که گوشی بابایی کجاست منم گفتم دست هلیاست . بعدش عمه گفت : بگیر ازش هرچی اس ام اس دادی به باباش داره میفرسته واسه من ، منم سریع موبایل رو از دستت گرفتم دیدم بعععععله چه اس هایی که واسه عمه نفرستادی عزیزم یادم رفت بهت بگم ما ...
20 دی 1393

دخترم 11 ماهه شد

سلام عزیز دلم ، سلام قشنگ مامان ، 11 ماهگیت مبارک شیرین زبونم دیروز 11 ماهت تموم شد و وارد 12 مین ماه زندگیت شدی دخترم . 12 ماهی که پر بود از شادی و خوشی . خیلی زود گذشت ، خیلی . زودتر از اونی که فکرشو بکنی . اصلا باورم نمیشه که روزها داره میگذره و کمتر از یک ماه دیگه ، یک ساله میشی . دیروز من و شما و بابایی رفتیم به فروشگاه های شهرقشنگ که حوالیه بیمارستان مسعوده ، همونجایی که شما به دنیا اومدی . اونجا بود که از بابایی پرسیدم امروز چندمه وقتی که بابایی گفت هشتم اینقدر شوکه شدم که نگو . روز به روز داری شیرین تر میشی. چند روز پیش با خاله جون رفتیم بازار و واسه موهای خوشگلت گیره مو خریدم ، راستش اصلا فکر نمیکردم ...
9 دی 1393

10 ماهگی هلیا و شیرین زبونی هاش

سلام همه زندگی مامان ، سلام قشنگم ، امیدم ، میوه دلم . خوبی ؟خوشی؟ من که خیلی خوبم ، خیلی . آخه دارم بزرگ شدنت رو میبینم .روز به روز شیرین تر شدنت رو درک میکنم .وبا نفس هات زندگی میکنم وقتی میخوابی منم کنارت دراز میکشم و بهت نگاه میکنم ، دستات رو توی دستم میگیرم و حسابی  مبوسمشون . موهات رو نوازش میکنم ، لپ های خوشگلت رو میبوسم . بیشتر وقتا هم که توی بغلم میخوابی حسابس میچسبونمت به خودم و با صدای تاپ تاپ قلبت منم میخوابم . یادم میاد پارسال این موقع توی شکمم بودی و حسابی ورجه وورجه میکردی. ولی امسال دارم با چشام قد کشیدنت رو میبینم . الهی قربونت برم که واسه خودت خانومی شدی گلم . چهار دست و پا رفتن رو کلا گذاشتی کنار ...
1 دی 1393
1